حكايت آن زن پليدكار كى شوهر را گفت كى آن خيالات از سر امرودبن مي نمايد ترا كى چنينها نمايد چشم آدمى را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آى تا آن خيالها برود و اگر كسى گويد كى آنچ آن مرد مي ديد خيال نبود و جواب اين مثاليست نه مثل در مثال همين قدر بس بود كى اگر بر سر امرودبن نرفتى هرگز آنها نديدى خواه خيال خواه حقيقت - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر چهارم از كتاب مثنوى

حكايت آن زن پليدكار كى شوهر را گفت كى آن خيالات از سر امرودبن مي نمايد ترا كى چنينها نمايد چشم آدمى را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آى تا آن خيالها برود و اگر كسى گويد كى آنچ آن مرد مي ديد خيال نبود و جواب اين مثاليست نه مثل در مثال همين قدر بس بود كى اگر بر سر امرودبن نرفتى هرگز آنها نديدى خواه خيال خواه حقيقت





  • يك درخت بخت بينى گشته اين
    چون فرود آيى ازو گردى جدا
    زين تواضع كه فرود آيى خدا
    راست بينى گر بدى آسان و زب
    گفت بنما جزو جزو از فوق و پست
    بعد از آن بر رو بر آن امرودبن
    چون درخت موسوى شد اين درخت
    آتش او را سبز و خرم مي كند
    زير ظلش جمله حاجاتت روا
    آن منى و هستيت باشد حلال
    شد درخت كژ مقوم حق نما
    شد درخت كژ مقوم حق نما




  • شاخ او بر آسمان هفتمين
    مبدلش گرداند از رحمت خدا
    راست بينى بخشد آن چشم ترا
    مصطفى كى خواستى آن را ز رب
    آنچنان كه پيش تو آن جزو هست
    كه مبدل گشت و سبز از امر كن
    چون سوى موسى كشانيدى تو رخت
    شاخ او انى انا الله مي زند
    اين چنين باشد الهى كيميا
    كه درو بينى صفات ذوالجلال
    اصله ثابت و فرعه في السما
    اصله ثابت و فرعه في السما



/ 1765