اضافت كردن آدم عليه السلام آن زلت را به خويشتن كى ربنا ظلمنا و اضافت كردن ابليس گناه خود را به خداى تعالى كى بما اغويتني - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

اضافت كردن آدم عليه السلام آن زلت را به خويشتن كى ربنا ظلمنا و اضافت كردن ابليس گناه خود را به خداى تعالى كى بما اغويتني





  • كرد حق و كرد ما هر دو ببين
    گر نباشد فعل خلق اندر ميان
    خلق حق افعال ما را موجدست
    ناطقى يا حرف بيند يا غرض
    گر به معنى رفت شد غافل ز حرف
    آن زمان كه پيش بينى آن زمان
    چون محيط حرف و معنى نيست جان
    حق محيط جمله آمد اى پسر
    گفت شيطان كه بما اغويتنى
    گفت آدم كه ظلمنا نفسنا
    در گنه او از ادب پنهانش كرد
    بعد توبه گفتش اى آدم نه من
    نه كه تقدير و قضاى من بد آن
    گفت ترسيدم ادب نگذاشتم
    هر كه آرد حرمت او حرمت برد
    طيبات از بهر كى للطيبين
    يك مثال اى دل پى فرقى بيار
    دست كان لرزان بود از ارتعاش
    هر دو جنبش آفريده ى حق شناس
    زان پشيمانى كه لرزانيديش
    زان پشيمانى كه لرزانيديش




  • كرد ما را هست دان پيداست اين
    پس مگو كس را چرا كردى چنان
    فعل ما آثار خلق ايزدست
    كى شود يك دم محيط دو عرض
    پيش و پس يك دم نبيند هيچ طرف
    تو پس خود كى ببينى اين بدان
    چون بود جان خالق اين هر دوان
    وا ندارد كارش از كار دگر
    كرد فعل خود نهان ديو دنى
    او ز فعل حق نبد غافل چو ما
    زان گنه بر خود زدن او بر بخورد
    آفريدم در تو آن جرم و محن
    چون به وقت عذر كردى آن نهان
    گفت هم من پاس آنت داشتم
    هر كه آرد قند لوزينه خورد
    يار را خوش كن برنجان و ببين
    تا بدانى جبر را از اختيار
    وانك دستى تو بلرزانى ز جاش
    ليك نتوان كرد اين با آن قياس
    مرتعش را كى پشيمان ديديش
    مرتعش را كى پشيمان ديديش



/ 1765