تفسير و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم الايه - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

تفسير و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم الايه





  • يا رسول الله در آن نادى كسان
    از نظرشان كله ى شير عرين
    بر شتر چشم افكند هم چون حمام
    كه برو از پيه اين اشتر بخر
    سر بريده از مرض آن اشترى
    كز حسد وز چشم بد بي هيچ شك
    آب پنهانست و دولاب آشكار
    چشم نيكو شد دواى چشم بد
    سبق رحمت راست و او از رحمتست
    رحمتش بر نقمتش غالب شود
    كو نتيجه ى رحمتست و ضد او
    حرص بط يكتاست اين پنجاه تاست
    حرص بط از شهوت حلقست و فرج
    از الوهيت زند در جاه لاف
    زلت آدم ز اشكم بود و باه
    لاجرم او زود استغفار كرد
    حرص حلق و فرج هم خود بدرگيست
    بيخ و شاخ اين رياست را اگر
    اسپ سركش را عرب شيطانش خواند
    شيطنت گردن كشى بد در لغت
    شيطنت گردن كشى بد در لغت




  • مي زنند از چشم بد بر كركسان
    وا شكافد تا كند آن شير انين
    وانگهان بفرستد اندر پى غلام
    بيند اشتر را سقط او راه بر
    كو بتگ با اسب مي كردى مرى
    سير و گردش را بگرداند فلك
    ليك در گردش بود آب اصل كار
    چشم بد را لا كند زير لگد
    چشم بد محصول قهر و لعنتست
    چيره زين شد هر نبى بر ضد خود
    از نتيجه ى قهر بود آن زشت رو
    حرص شهوت مار و منصب اژدهاست
    در رياست بيست چندانست درج
    طامع شركت كجا باشد معاف
    وآن ابليس از تكبر بود و جاه
    وآن لعين از توبه استكبار كرد
    ليك منصب نيست آن اشكستگيست
    باز گويم دفترى بايد دگر
    نى ستورى را كه در مرعى بماند
    مستحق لعنت آمد اين صفت
    مستحق لعنت آمد اين صفت




/ 1765