قصه ى آن حكيم كى ديد طاوسى را كى پر زيباى خود را مي كند به منقار و مي انداخت و تن خود را كل و زشت مي كرد از تعجب پرسيد كى دريغت نمي آيد گفت مي آيد اما پيش من جان از پر عزيزتر است و اين پر عدوى جان منست - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

قصه ى آن حكيم كى ديد طاوسى را كى پر زيباى خود را مي كند به منقار و مي انداخت و تن خود را كل و زشت مي كرد از تعجب پرسيد كى دريغت نمي آيد گفت مي آيد اما پيش من جان از پر عزيزتر است و اين پر عدوى جان منست





  • يا نمي بينى تو روى خويش را
    يا نمي بينى تو روى خويش را




  • ترك كن خوى لجاج انديش را
    ترك كن خوى لجاج انديش را



/ 1765