در صفت آن بي خودان كى از شر خود و هنر خود آمن شده اند كى فاني اند در بقاى حق هم چون ستارگان كى فاني اند روز در آفتاب و فانى را خوف آفت و خطر نباشد - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

در صفت آن بي خودان كى از شر خود و هنر خود آمن شده اند كى فاني اند در بقاى حق هم چون ستارگان كى فاني اند روز در آفتاب و فانى را خوف آفت و خطر نباشد





  • ماه ما را در كنار عز نشاند
    تاب ابر و آب او خود زين مهست
    نور مه بر ابر چون منزل شدست
    گرچه همرنگ مهست و دولتيست
    در قيامت شمس و مه معزول شد
    تا بداند ملك را از مستعار
    دايه عاريه بود روزى سه چار
    پر من ابرست و پرده ست و كثيف
    بر كنم پر را و حسنش را ز راه
    من نخواهم دايه مادر خوشترست
    من نخواهم لطف مه از واسطه
    يا مگر ابرى شود فانى راه
    صورتش بنمايد او در وصف لا
    آنچنان ابرى نباشد پرده بند
    آن چنان كه اندر صباح روشنى
    معجزه ى پيغامبرى بود آن سقا
    بود ابر و رفته از وى خوى ابر
    تن بود اما تنى گم گشته زو
    پر پى غيرست و سر از بهر من
    جان فدا كردن براى صيد غير
    جان فدا كردن براى صيد غير




  • دشمن ما را عدوى خويش خواند
    هر كه مه خواند ابر را بس گمرهست
    روى تاريكش ز مه مبدل شدست
    اندر ابر آن نور مه عاريتيست
    چشم در اصل ضيا مشغول شد
    وين رباط فانى از دارالقرار
    مادرا ما را تو گير اندر كنار
    ز انژاس لطف حق شد او لطيف
    تا ببينم حسن مه را هم ز ماه
    موسي ام من دايه ى من مادرست
    كه هلاك قوم شد اين رابطه
    تا نگردد او حجاب روى ماه
    هم چو جسم انبيا و اوليا
    پرده در باشد به معنى سودمند
    قطره مي باريد و بالا ابر نى
    گشته ابر از محو هم رنگ سما
    اين چنين گردد تن عاشق به صبر
    گشته مبدل رفته از وى رنگ و بو
    خانه ى سمع و بصر استون تن
    كفر مطلق دان و نوميدى ز خير
    كفر مطلق دان و نوميدى ز خير



/ 1765