در بيان آنك ما سوى الله هر چيزى آكل و ماكولست هم چون آن مرغى كى قصد صيد ملخ مي كرد و به صيد ملخ مشغول مي بود و غافل بود از باز گرسنه كى از پس قفاى او قصد صيد او داشت اكنون اى آدمى صياد آكل از صياد و آكل خود آمن مباش اگر چه نمي بينيش به نظر چشم به نظر دليل و عبرتش مي بين تا چشم نيز باز شدن - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

در بيان آنك ما سوى الله هر چيزى آكل و ماكولست هم چون آن مرغى كى قصد صيد ملخ مي كرد و به صيد ملخ مشغول مي بود و غافل بود از باز گرسنه كى از پس قفاى او قصد صيد او داشت اكنون اى آدمى صياد آكل از صياد و آكل خود آمن مباش اگر چه نمي بينيش به نظر چشم به نظر دليل و عبرتش مي بين تا چشم نيز باز شدن





  • آنك مي گفتى اگر حق هست كو
    آنك مي گفت اين بعيدست و عجيب
    چون فرار از دام واجب ديده است
    بر كنم من ميخ اين منحوس دام
    درخور عقل تو گفتم اين جواب
    بسكل اين حبلى كه حرص است و حسد
    بسكل اين حبلى كه حرص است و حسد




  • در شكنجه او مقر مي شد كه هو
    اشك مي راند و همى گفت اى قريب
    دام تو خود بر پرت چفسيده است
    از پى كامى نباشم طلخ كام
    فهم كن وز جست و جو رو بر متاب
    ياد كن فى جيدها حبل مسد
    ياد كن فى جيدها حبل مسد



/ 1765