دفتر پنجم از كتاب مثنوى
تفسير انى ارى سبع بقرات سمان ياكلهن سبع عجاف آن گاوان لاغر را خدا به صفت شيران گرسنه آفريده بود تا آن هفت گاو فربه را به اشتها مي خوردند اگر چه آن خيالات صور گاوان در آينه ى خواب نمودند تو معنى بگير
آن عزيز مصر مي ديدى به خواب هفت گاو فربه بس پرورى در درون شيران بدند آن لاغران پس بشر آمد به صورت مرد كار مرد را خوش وا خورد فردش كند زان يكى درد او ز جمله دردها چند گويى هم چو زاغ پر نحوس گفت فرمان حكمت فرمان بگو گفت فرمان حكمت فرمان بگو چونك چشم غيب را شد فتح باب خوردشان آن هفت گاو لاغرى ورنه گاوان را نبودندى خوران ليك در وى شير پنهان مردخوار صاف گردد دردش ار دردش كند وا رهد پا بر نهد او بر سها اى خليل از بهر چه كشتى خروس تا مسبح گردم آن را مو به مو تا مسبح گردم آن را مو به مو