دفتر پنجم از كتاب مثنوى
تفسير اسفل سافلين الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات فلهم اجر غير ممنون
گر تو كردى شكر و سعى مجتهد ور نكردى شكر اكنون خون گرى امة الكفران اضل اعمالهم گم شد از بي شكر خوبى و هنر خويشى و بي خويشى و سكر وداد كه اضل اعمالهم اى كافران جز ز اهل شكر و اصحاب وفا دولت رفته كجا قوت دهد قرض ده زين دولت اندر اقرضوا اندكى زين شرب كم كن بهر خويش جرعه بر خاك وفا آنكس كه ريخت خوش كند دلشان كه اصلح بالهم اى اجل وى ترك غارت ساز ده وا دهد ايشان بنپذيرند آن صوفييم و خرقه ها انداختيم ما عوض ديديم آنگه چون عوض ز آب شور و مهلكى بيرون شديم آنچ كردى اى جهان با ديگران بر سرت ريزيم ما بهر جزا تا بدانى كه خداى پاك را تا بدانى كه خداى پاك را غم مخور كه صد چنان بازت دهد كه شدست آن حسن از كافر برى امة الايمان اصلح بالهم كه دگر هرگز نبيند زان اثر رفت زان سان كه نياردشان به ياد جستن كامست از هر كام ران كه مريشان راست دولت در قفا دولت آينده خاصيت دهد تا كه صد دولت ببينى پيش رو تا كه حوض كوثرى يابى به پيش كى تواند صيد دولت زو گريخت رد من بعد التوى انزالهم هر چه بردى زين شكوران باز ده زانك منعم گشته اند از رخت جان باز نستانيم چون در باختيم رفت از ما حاجت و حرص و غرض بر رحيق و چشمه ى كوثر زديم بي وفايى و فن و ناز گران كه شهيديم آمده اندر غزا بندگان هستند پر حمله و مرى بندگان هستند پر حمله و مرى