دفتر پنجم از كتاب مثنوى
سبب عداوت عام و بيگانه زيستن ايشان به اولياء خدا كى بحقشان مي خوانند و با آب حيات ابدي
ور ندارد برگ سبز و بيخ هست تو مشو غره به علمش عهد جو تو مشو غره به علمش عهد جو عاقبت بيرون كند صد برگ دست علم چون قشرست و عهدش مغز او علم چون قشرست و عهدش مغز او