تفسير قول فريدالدين عطار قدس الله روحه تو صاحب نفسى اى غافل ميان خاك خون مي خور كه صاحب دل اگر زهرى خورد آن انگبين باشد - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

تفسير قول فريدالدين عطار قدس الله روحه تو صاحب نفسى اى غافل ميان خاك خون مي خور كه صاحب دل اگر زهرى خورد آن انگبين باشد





  • صاحب دل را ندارد آن زيان
    زانك صحت يافت و از پرهيز رست
    گفت پيغامبر كه اى مرد جرى
    در تو نمروديست آتش در مرو
    چون نه اى سباح و نه دريايى
    او ز آتش ورد احمر آورد
    كاملى گر خاك گيرد زر شود
    چون قبول حق بود آن مرد راست
    دست ناقص دست شيطانست و ديو
    جهل آيد پيش او دانش شود
    هرچه گيرد علتى علت شود
    اى مرى كرده پياده با سوار
    اى مرى كرده پياده با سوار




  • گر خورد او زهر قاتل را عيان
    طالب مسكين ميان تب درست
    هان مكن با هيچ مطلوبى مرى
    رفت خواهى اول ابراهيم شو
    در ميفكن خويش از خودراييى
    از زيانها سود بر سر آورد
    ناقص ار زر برد خاكستر شود
    دست او در كارها دست خداست
    زانك اندر دام تكليفست و ريو
    جهل شد علمى كه در منكر رود
    كفر گيرد كاملى ملت شود
    سر نخواهى برد اكنون پاى دار
    سر نخواهى برد اكنون پاى دار



/ 1765