جواب گفتن خر روباه را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

جواب گفتن خر روباه را





  • گفت رو رو هين ز پيشم اى عدو
    آن خدايى كه ترا بدبخت كرد
    با كدامين روى مي آيى به من
    رفته اى در خون جانم آشكار
    تا بديدم روى عزرائيل را
    گرچه من ننگ خرانم يا خرم
    آنچ من ديدم ز هول بي امان
    بي دل و جان از نهيب آن شكوه
    بسته شد پايم در آن دم از نهيب
    عهد كردم با خدا كاى ذوالمنن
    تا ننوشم وسوسه ى كس بعد ازين
    حق گشاده كرد آن دم پاى من
    ورنه اندر من رسيدى شير نر
    باز بفرستادت آن شير عرين
    حق ذات پاك الله الصمد
    مار بد جانى ستاند از سليم
    از قرين بي قول و گفت و گوى او
    چونك او افكند بر تو سايه را
    عقل تو گر اژدهايى گشت مست
    ديده ى عقلت بدو بيرون جهد
    ديده ى عقلت بدو بيرون جهد




  • تا نبينم روى تو اى زشت رو
    روى زشتت را كريه و سخت كرد
    اين چنين سغرى ندارد كرگدن
    كه ترا من ره برم تا مرغزار
    باز آوردى فن و تسويل را
    جانورم جان دارم اين را كى خرم
    طفل ديدى پير گشتى در زمان
    سرنگون خود را در افكندم ز كوه
    چون بديدم آن عذاب بي حجاب
    برگشا زين بستگى تو پاى من
    عهد كردم نذر كردم اى معين
    زان دعا و زارى و ايماى من
    چون بدى در زير پنجه ى شير خر
    سوى من از مكر اى بس القرين
    كه بود به مار بد از يار بد
    يار بد آرد سوى نار مقيم
    خو بدزدد دل نهان از خوى او
    دزدد آن بي مايه از تو مايه را
    يار بد او را زمرد دان كه هست
    طعن اوت اندر كف طاعون نهد
    طعن اوت اندر كف طاعون نهد



/ 1765