حكايت هم در بيان تقرير اختيار خلق و بيان آنك تقدير و قضا سلب كننده ى اختيار نيست - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

حكايت هم در بيان تقرير اختيار خلق و بيان آنك تقدير و قضا سلب كننده ى اختيار نيست





  • گفت دزدى شحنه را كاى پادشاه
    گفت شحنه آنچ من هم مي كنم
    از دكانى گر كسى تربى برد
    بر سرش كوبى دو سه مشت اى كره
    در يكى تره چو اين عذر اى فضول
    چون بدين عذر اعتمادى مي كنى
    از چنين عذر اى سليم نانبيل
    هر كسى پس سبلت تو بر كند
    حكم حق گر عذر مي شايد ترا
    كه مرا صد آرزو و شهوتست
    پس كرم كن عذر را تعليم ده
    اختيارى كرده اى تو پيشه اى
    ورنه چون بگزيده اى آن پيشه را
    چونك آيد نوبت نفس و هوا
    چون برد يك حبه از تو يار سود
    چون بيايد نوبت شكر نعم
    دوزخت را عذر اين باشد يقين
    كس بدين حجت چو معذورت نداشت
    پس بدين داور جهان منظوم شد
    پس بدين داور جهان منظوم شد




  • آنچ كردم بود آن حكم اله
    حكم حقست اى دو چشم روشنم
    كين ز حكم ايزدست اى با خرد
    حكم حقست اين كه اينجا باز نه
    مي نيايد پيش بقالى قبول
    بر حوالى اژدهايى مي تنى
    خون و مال و زن همه كردى سبيل
    عذر آرد خويش را مضطر كند
    پس بياموز و بده فتوى مرا
    دست من بسته ز بيم و هيبتست
    برگشا از دست و پاى من گره
    كه اختيارى دارم و انديشه اى
    از ميان پيشه ها اى كدخدا
    بيست مرده اختيار آيد ترا
    اختيار جنگ در جانت گشود
    اختيارت نيست وز سنگى تو كم
    كه اندرين سوزش مرا معذور بين
    وز كف جلاد اين دورت نداشت
    حال آن عالم همت معلوم شد
    حال آن عالم همت معلوم شد



/ 1765