دفتر پنجم از كتاب مثنوى
حكايت آن مذن زشت آواز كى در كافرستان بانگ نماز داد و مرد كافرى او را هديه داد
گر وى اينست اى برادر چيست آن ور وى آنست اين بدن اى دوست چيست ور وى آنست اين بدن اى دوست چيست پر شده از نور او هفت آسمان اى عجب زين دو كدامين است و كيست اى عجب زين دو كدامين است و كيست