حكايت ضياء دلق كى سخت دراز بود و برادرش شيخ اسلام تاج بلخ به غايت كوتاه بالا بود و اين شيخ اسلام از برادرش ضيا ننگ داشتى ضيا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضيا خدمتى كرد و بگذشت شيخ اسلام او را نيم قيامى كرد سرسرى گفت آرى سخت درازى پاره اى در دزد - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

حكايت ضياء دلق كى سخت دراز بود و برادرش شيخ اسلام تاج بلخ به غايت كوتاه بالا بود و اين شيخ اسلام از برادرش ضيا ننگ داشتى ضيا در آمد به درس او و همه صدور بلخ حاضر به درس او ضيا خدمتى كرد و بگذشت شيخ اسلام او را نيم قيامى كرد سرسرى گفت آرى سخت درازى پاره اى در دزد





  • تو عدو را مى دهى و ني شكر
    زد ز غيرت بر سبو سنگ و شكست
    رفت پيش مير و گفتش باده كو
    رفت پيش مير و گفتش باده كو




  • بهر چه گو زهر خند و خاك خور
    او سبو انداخت و از زاهد بجست
    ماجرا را گفت يك يك پيش او
    ماجرا را گفت يك يك پيش او



/ 1765