دفتر پنجم از كتاب مثنوى
تفسير اين آيت كه و ان الدار الاخرة لهى الحيوان لوكانوا يعلمون كى در و ديوار و عرصه ى آن عالم و آب و كوزه و ميوه و درخت همه زنده اند و سخن گوى و سخن شنو و جهت آن فرمود مصطفى عليه السلام كى الدنيا جيفه و طلابها كلاب و اگر آخرت را حيات نبودى آخرت هم جيفه بودى جيفه را براى مردگيش جيفه گويند نه براى بوى زشت و فرخجي
چون طمع بستى تو در انوار هو نور بي سايه لطيف و عالى است عاشقان عريان همي خواهند تن روزه داران را بود آن نان و خوان روزه داران را بود آن نان و خوان مصطفى گويد كه ذلت نفسه آن مشبك سايه ى غربالى است پيش عنينان چه جامه چه بدن خرمگس را چه ابا چه ديگدان خرمگس را چه ابا چه ديگدان