مجرم دانستن اياز خود را درين شفاعت گرى و عذر اين جرم خواستن و در آن عذرگويى خود را مجرم دانستن و اين شكستگى از شناخت و عظمت شاه خيزد كى انا اعلمكم بالله و اخشيكم لله و قال الله تعالى انما يخشى الله من عباده العلما - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر پنجم از كتاب مثنوى

مجرم دانستن اياز خود را درين شفاعت گرى و عذر اين جرم خواستن و در آن عذرگويى خود را مجرم دانستن و اين شكستگى از شناخت و عظمت شاه خيزد كى انا اعلمكم بالله و اخشيكم لله و قال الله تعالى انما يخشى الله من عباده العلما





  • منكسرتر خود نباشم از عدم
    صد هزار آثار غيبى منتظر
    از تقاضاى تو مي گردد سرم
    رغبت ما از تقاضاى توست
    خاك بي بادى به بالا بر جهد
    پيش آب زندگانى كس نمرد
    آب حيوان قبله ى جان دوستان
    مرگ آشامان ز عشقش زنده اند
    آب عشق تو چو ما را دست داد
    ز آب حيوان هست هر جان را نوى
    هر دمى مرگى و حشرى داديم
    هم چو خفتن گشت اين مردن مرا
    هفت دريا هر دم ار گردد سراب
    عقل لرزان از اجل وان عشق شوخ
    از صحاف مثنوى اين پنجمست
    ره نيابد از ستاره هر حواس
    جز نظاره نيست قسم ديگران
    آشنايى گير شبها تا به روز
    هر يكى در دفع ديو بدگمان
    اختر ار با ديو هم چون عقربست
    اختر ار با ديو هم چون عقربست




  • كز دهانش آمدستند اين امم
    كز عدم بيرون جهد با لطف و بر
    اى ببرده من به پيش آن كرم
    جذبه ى حقست هر جا ره روست
    كشتى بي بحر پا در ره نهد
    پيش آبت آب حيوانست درد
    ز آب باشد سبز و خندان بوستان
    دل ز جان و آب جان بر كنده اند
    آب حيوان شد به پيش ما كساد
    ليك آب آب حيوانى توى
    تا بديدم دست برد آن كرم
    ز اعتماد بعث كردن اى خدا
    گوش گيرى آوريش اى آب آب
    سنگ كى ترسد ز باران چون كلوخ
    بر بروج چرخ جان چون انجمست
    جز كه كشتيبان استاره شناس
    از سعودش غافلند و از قران
    با چنين استارهاى ديوسوز
    هست نفط انداز قلعه ى آسمان
    مشترى را او ولى الاقربست
    مشترى را او ولى الاقربست



/ 1765