مناظره ى مرغ با صياد در ترهب و در معنى ترهبى كى مصطفى عليه السلام نهى كرد از آن امت خود را كى لا رهبانية فى الاسلام - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

مناظره ى مرغ با صياد در ترهب و در معنى ترهبى كى مصطفى عليه السلام نهى كرد از آن امت خود را كى لا رهبانية فى الاسلام





  • مرغ گفتش خواجه در خلوت مه ايست
    از ترهب نهى كردست آن رسول
    جمعه شرطست و جماعت در نماز
    رنج بدخويان كشيدن زير صبر
    خير ناس آن ينفع الناس اى پدر
    در ميان امت مرحوم باش
    گفت عقل هر كه را نبود رسوخ
    چون حمارست آنك نانش امنيتست
    زانك غير حق همه گردد رفات
    حكم او هم حكم قبله ى او بود
    هر كه با اين قوم باشد راهبست
    خود كلوخ و سنگ كس را ره نزد
    گفت مرغش پس جهاد آنگه بود
    از براى حفظ و يارى و نبرد
    عرق مردى آنگهى پيدا شود
    چون نبى سيف بودست آن رسول
    مصلحت در دين ما جنگ و شكوه
    گفت آرى گر بود يارى و زور
    چون نباشد قوتى پرهيز به
    گفت صدق دل ببايد كار را
    گفت صدق دل ببايد كار را




  • دين احمد را ترهب نيك نيست
    بدعتى چون در گرفتى اى فضول
    امر معروف و ز منكر احتراز
    منفعت دادن به خلقان هم چو ابر
    گر نه سنگى چه حريفى با مدر
    سنت احمد مهل محكوم باشد
    پيش عاقل او چو سنگست و كلوخ
    صحبت او عين رهبانيتست
    كل آت بعد حين فهو آت
    مرده اش خوان چونك مرده جو بود
    كه كلوخ و سنگ او را صاحبست
    زين كلوخان صد هزار آفت رسد
    كين چنين ره زن ميان ره بود
    بر ره ناآمن آيد شيرمرد
    كه مسافر همره اعدا شود
    امت او صفدرانند و فحول
    مصلحت در دين عيسى غار و كوه
    تا به قوت بر زند بر شر و شور
    در فرار لا يطاق آسان بجه
    ورنه ياران كم نيايد يار را
    ورنه ياران كم نيايد يار را



/ 1765