حواله كردن مرغ گرفتارى خود را در دام به فعل و مكر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

حواله كردن مرغ گرفتارى خود را در دام به فعل و مكر و زرق زاهد و جواب زاهد مرغ را





  • گفت آن مرغ اين سزاى او بود
    گفت زاهد نه سزاى آن نشاف
    بعد از آن نوحه گرى آغاز كرد
    كز تناقضهاى دل پشتم شكست
    زير دست تو سرم را راحتيست
    سايه ى خود از سر من برمدار
    خوابها بيزار شد از چشم من
    گر نيم لايق چه باشد گر دمى
    مر عدم را خود چه استحقاق بود
    خاك گرگين را كرم آسيب كرد
    پنج حس ظاهر و پنج نهان
    توبه بى توفيقت اى نور بلند
    سبلتان توبه يك يك بر كنى
    اى ز تو ويران دكان و منزلم
    چون گريزم زانك بى تو زنده نيست
    جان من بستان تو اى جان را اصول
    عاشقم من بر فن ديوانگى
    چون بدرد شرم گويم راز فاش
    در حيا پنهان شدم هم چون سجاف
    اى رفيقان راهها را بست يار
    اى رفيقان راهها را بست يار




  • كه فسون زاهدان را بشنود
    كو خورد مال يتيمان از گزاف
    كه فخ و صياد لرزان شد ز درد
    بر سرم جانا بيا مي مال دست
    دست تو در شكربخشى آيتيست
    بي قرارم بي قرارم بي قرار
    در غمت اى رشك سرو و ياسمن
    ناسزايى را بپرسى در غمى
    كه برو لطفت چنين درها گشود
    ده گهر از نور حس در جيب كرد
    كه بشر شد نطفه ى مرده از آن
    چيست جز بر ريش توبه ريش خند
    توبه سايه ست و تو ماه روشنى
    چون ننالم چون بيفشارى دلم
    بى خداونديت بود بنده نيست
    زانك بي تو گشته ام از جان ملول
    سيرم از فرهنگى و فرزانگى
    چند ازين صبر و زحير و ارتعاش
    ناگهان بجهم ازين زير لحاف
    آهوى لنگيم و او شير شكار
    آهوى لنگيم و او شير شكار



/ 1765