قصه ى سوال كردن عايشه رضى الله عنها از مصطفى صلي الله عليه و سلم كى امروز باران باريد چون تو سوى گورستان رفتى جامه هاى تو چون تر نيست - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

قصه ى سوال كردن عايشه رضى الله عنها از مصطفى صلي الله عليه و سلم كى امروز باران باريد چون تو سوى گورستان رفتى جامه هاى تو چون تر نيست





  • گفت چه بر سر فكندى از ازار
    گفت بهر آن نمود اى پاك جيب
    نيست آن باران ازين ابر شما
    نيست آن باران ازين ابر شما




  • گفت كردم آن رداى تو خمار
    چشم پاكت را خدا باران غيب
    هست ابرى ديگر و ديگر سما
    هست ابرى ديگر و ديگر سما



/ 1765