دفتر ششم از كتاب مثنوى
حكايت آن رنجور كى طبيب درو اوميد صحت نديد
هست پنهان معنى هر داروى چون نظر در فعل و آثارش كنى قوتى كان اندرونش مضمرست چون به آثار اين همه پيدا شدت نه سببها و اثرها مغز و پوست دوست گيرى چيزها را از اثر از خيالى دوست گيرى خلق را اين سخن پايان ندارد اى قباد اين سخن پايان ندارد اى قباد هم چو سحر و صنعت هر جادوى گرچه پنهانست اظهارش كنى چون به فعل آيد عيان و مظهرست چون نشد پيدا ز تاثير ايزدت چون بجويى جملگى آثار اوست پس چرا ز آثاربخشى بي خبر چون نگيرى شاه غرب و شرق را حرص ما را اندرين پايان مباد حرص ما را اندرين پايان مباد