قصه ى سلطان محمود و غلام هندو - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

قصه ى سلطان محمود و غلام هندو





  • رحمة الله عليه گفته است
    كز غزاى هند پيش آن همام
    پس خليفه ش كرد و بر تختش نشاند
    طول و عرض و وصف قصه تو به تو
    حاصل آن كودك برين تخت نضار
    گريه كردى اشك مي راندى بسوز
    از چه گريى دولتت شد ناگوار
    تو برين تخت و وزيران و سپاه
    گفت كودك گريه ام زانست زار
    از توم تهديد كردى هر زمان
    پس پدر مر مادرم را در جواب
    مي نيابى هيچ نفرينى دگر
    سخت بي رحمى و بس سنگين دلى
    من ز گفت هر دو حيران گشتمى
    تا چه دوزخ خوست محمود اى عجب
    من همي لرزيدمى از بيم تو
    مادرم كو تا ببيند اين زمان
    فقر آن محمود تست اى بي سعت
    گر بدانى رحم اين محمود راد
    فقر آن محمود تست اى بيم دل
    فقر آن محمود تست اى بيم دل




  • ذكر شه محمود غازى سفته است
    در غنيمت اوفتادش يك غلام
    بر سپه بگزيدش و فرزند خواند
    در كلام آن بزرگ دين بجو
    شسته پهلوى قباد شهريار
    گفت شه او را كاى پيروز روز
    فوق املاكى قرين شهريار
    پيش تختت صف زده چون نجم و ماه
    كه مرا مادر در آن شهر و ديار
    بينمت در دست محمود ارسلان
    جنگ كردى كين چه خشمست و عذاب
    زين چنين نفرين مهلك سهلتر
    كه به صد شمشير او را قاتلى
    در دل افتادى مرا بيم و غمى
    كه مثل گشتست در ويل و كرب
    غافل از اكرام و از تعظيم تو
    مر مرا بر تخت اى شاه جهان
    طبع ازو دايم همى ترساندت
    خوش بگويى عاقبت محمود باد
    كم شنو زين مادر طبع مضل
    كم شنو زين مادر طبع مضل



/ 1765