دفتر ششم از كتاب مثنوى
جواب دادن قاضى صوفى را
گر دو حرف صدق گويى اى فلان اين نخواندى كالكلام اى مستهام هين مشو شارع در آن حرف رشد نيست در ضبطت چو بگشادى دهان آنك معصوم ره وحى خداست زانك ما ينطق رسول بالهوى خويشتن را ساز منطيقى ز حال خويشتن را ساز منطيقى ز حال گفت تيره در تبع گردد روان فى شجون حره جر الكلام كه سخن زو مر سخن را مي كشد از پى صافى شود تيره روان چون همه صافست بگشايد رواست كى هوا زايد ز معصوم خدا تا نگردى هم چو من سخره ى مقال تا نگردى هم چو من سخره ى مقال