مثل - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

مثل





  • هم چو تابستان كه از وى پنبه زاد
    يا مثال يخ كه زايد از شتا
    هست آن يخ زان صعوبت يادگار
    هم چنان هر جزو جزوت اى فتى
    چون زنى كه بيست فرزندش بود
    حمل نبود بى ز مستى و ز لاغ
    حاملان و بچگانشان بر كنار
    هر درختى در رضاع كودكان
    گرچه صد در آب آتشى پوشيده شد
    گرچه آتش سخت پنهان مي تند
    هم چنين اجزاى مستان وصال
    در جمال حال وا مانده دهان
    آن مواليد از زه اين چار نيست
    آن مواليد از تجلى زاده اند
    زاده گفتيم و حقيقت زاد نيست
    هين خمش كن تا بگويد شاه قل
    اين گل گوياست پر جوش و خروش
    هر دو گون تمثال پاكيزه مثال
    هر دو گون حسن لطيف مرتضى
    هم چو يخ كاندر تموز مستجد
    هم چو يخ كاندر تموز مستجد




  • ماند پنبه رفت تابستان ز ياد
    شد شتا پنهان و آن يخ پيش ما
    يادگار صيف در دى اين ثمار
    در تنت افسانه گوى نعمتى
    هر يكى حاكى حال خوش بود
    بى بهارى كى شود زاينده باغ
    شد دليل عشق بازى با بهار
    هم چو مريم حامل از شاهى نهان
    صد هزاران كف برو جوشيده شد
    كف بده انگشت اشارت مي كند
    حامل از تمثالهاى حال و قال
    چشم غايب گشته از نقش جهان
    لاجرم منظور اين ابصار نيست
    لاجرم مستور پرده ى ساده اند
    وين عبارت جز پى ارشاد نيست
    بلبلى مفروش با اين جنس گل
    بلبلا ترك زبان كن باش گوش
    شاهد عدل اند بر سر وصال
    شاهد احبال و حشر ما مضى
    هر دم افسانه ى زمستان مي كند
    هر دم افسانه ى زمستان مي كند



/ 1765