باقى قصه ى فقير روزي طلب بي واسطه ى كسب - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

باقى قصه ى فقير روزي طلب بي واسطه ى كسب





  • هر كسى را جفت كرده عدل حق
    مونس احمد به مجلس چار يار
    كعبه ى جبريل و جانها سدره اى
    قبله ى عارف بود نور وصال
    قبله ى زاهد بود يزدان بر
    قبله ى معني وران صبر و درنگ
    قبله ى باطن نشينان ذوالمنن
    هم چنين برمي شمر تازه و كهن
    رزق ما در كاس زرين شد عقار
    لايق آنك بدو خو داده ايم
    خوى آن را عاشق نان كرده ايم
    چون به خوى خود خوشى و خرمى
    مادگى خوش آمدت چادر بگير
    اين سخن پايان ندارد وآن فقير
    اين سخن پايان ندارد وآن فقير




  • پيل را با پيل و بق را جنس بق
    مونس بوجهل عتبه و ذوالخمار
    قبله ى عبدالبطون شد سفره اى
    قبله ى عقل مفلسف شد خيال
    قبله ى مطمع بود هميان زر
    قبله ى صورت پرستان نقش سنگ
    قبله ى ظاهرپرستان روى زن
    ور ملولى رو تو كار خويش كن
    وآن سگان را آب تتماج و تغار
    در خور آن رزق بفرستاده ايم
    خوى اين را مست جانان كرده ايم
    پس چه از درخورد خويت مي رمى
    رستمى خوش آمدت خنجر بگير
    گشته است از زخم درويشى عقير
    گشته است از زخم درويشى عقير



/ 1765