حكايت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن كى به منزل قوتى يافتند و ترسا و جهود سير بودند گفتند اين قوت را فردا خوريم مسلمان صايم بود گرسنه ماند از آنك مغلوب بود - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

حكايت آن سه مسافر مسلمان و ترسا و جهود و آن كى به منزل قوتى يافتند و ترسا و جهود سير بودند گفتند اين قوت را فردا خوريم مسلمان صايم بود گرسنه ماند از آنك مغلوب بود





  • برد حلوا پيش آن هر سه غريب
    نان گرم و صحن حلواى عسل
    الكياسه والادب لاهل المدر
    الضيافة للغريب والقرى
    كل يوم فى القرى ضيف حديث
    كل ليل فى القرى وفد جديد
    تخمه بودند آن دو بيگانه ز خور
    چون نماز شام آن حلوا رسيد
    آن دو كس گفتند ما از خور پريم
    صبر گيريم امشب از خور تن زنيم
    گفت ممن امشب اين خورده شود
    پس بدو گفتند زين حكمت گرى
    گفت اى ياران نه كه ما سه تنيم
    هركه خواهد قسم خود بر جان زند
    آن دو گفتندش ز قسمت در گذر
    گفت قسام آن بود كو خويش را
    ملك حق و جمله قسم اوستى
    اين اسد غالب شدى هم بر سگان
    قصدشان آن كان مسلمان غم خورد
    بود مغلوب او به تسليم و رضا
    بود مغلوب او به تسليم و رضا




  • محسنى از مطبخ انى قريب
    برد آنك در ثوابش بود امل
    الضيافه والقرى لاهل الوبر
    اودع الرحمن فى اهل القرى
    ما له غير الاله من مغيث
    ما لهم ثم سوى الله محيد
    بود صايم روز آن ممن مگر
    بود ممن مانده در جوع شديد
    امشبش بنهيم و فردايش خوريم
    بهر فردا لوت را پنهان كنيم
    صبر را بنهيم تا فردا بود
    قصد تو آن است تا تنها خورى
    چون خلاف افتاد تا قسمت كنيم
    هركه خواهد قسم خود پنهان كند
    گوش كن قسام في النار از خبر
    كرد قسمت بر هوا و بر خدا
    قسم ديگر را دهى دوگوستى
    گر نبودى نوبت آن بدرگان
    شب برو در بي نوايى بگذرد
    گفت سمعا طاعة اصحابنا
    گفت سمعا طاعة اصحابنا



/ 1765