دفتر ششم از كتاب مثنوى
جواب گفتن مسلمان آنچ ديد به يارانش جهود و ترسا و حسرت خوردن ايشان
اى دليلت گنده تر پيش لبيب چون دليلت نيست جز اين اى پسر اى دليل تو مثال آن عصا غلغل و طاق و طرنب و گير و دار غلغل و طاق و طرنب و گير و دار در حقيقت از دليل آن طبيب گوه مي خور در كميزى مي نگر در كفت دل على عيب العمى كه نمي بينم مرا معذور دار كه نمي بينم مرا معذور دار