ذكر آن پادشاه كه آن دانشمند را به اكراه در مجلس آورد و بنشاند ساقى شراب بر دانشمند عرضه كرد ساغر پيش او داشت رو بگردانيد و ترشى و تندى آغاز كرد شاه ساقى را گفت كى هين در طبعش آر ساقى چندى بر سرش كوفت و شرابش در خورد داد الى آخره - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

ذكر آن پادشاه كه آن دانشمند را به اكراه در مجلس آورد و بنشاند ساقى شراب بر دانشمند عرضه كرد ساغر پيش او داشت رو بگردانيد و ترشى و تندى آغاز كرد شاه ساقى را گفت كى هين در طبعش آر ساقى چندى بر سرش كوفت و شرابش در خورد داد الى آخره





  • شرم دارم از نبى ذو فنون
    مصطفى كرد اين وصيت با بنون
    ديگران را بس به طبع آورده اى
    هم به طبع آور بمردى خويش را
    چون قلاووزى صبرت پر شود
    مصطفى بين كه چو صبرش شد براق
    مصطفى بين كه چو صبرش شد براق




  • البسوهم گفت مما تلبسون
    اطعموا الاذناب مما تاكلون
    در صبورى چست و راغب كرده اى
    پيشوا كن عقل صبرانديش را
    جان به اوج عرش و كرسى بر شود
    بر كشانيدش به بالاى طباق
    بر كشانيدش به بالاى طباق




  • / 1765