روان گشتن شاه زادگان بعد از تمام بحث و ماجرا به جانب ولايت چين سوى معشوق و مقصود تا به قدر امكان به مقصود نزديك تر باشند اگر چه راه وصل مسدودست به قدر امكان نزديك تر شدن محمودست الى آخره - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر ششم از كتاب مثنوى

روان گشتن شاه زادگان بعد از تمام بحث و ماجرا به جانب ولايت چين سوى معشوق و مقصود تا به قدر امكان به مقصود نزديك تر باشند اگر چه راه وصل مسدودست به قدر امكان نزديك تر شدن محمودست الى آخره





  • اين بگفتند و روان گشتند زود
    صبر بگزيدند و صديقين شدند
    والدين و ملك را بگذاشتند
    هم چو ابراهيم ادهم از سرير
    يا چو ابراهيم مرسل سرخوشى
    يا چو اسمعيل صبار مجيد
    يا چو اسمعيل صبار مجيد




  • هر چه بود اى يار من آن لحظه بود
    بعد از آن سوى بلاد چين شدند
    راه معشوق نهان بر داشتند
    عشقشان بي پا و سر كرد و فقير
    خويش را افكند اندر آتشى
    پيش عشق و خنجرش حلقى كشيد
    پيش عشق و خنجرش حلقى كشيد



/ 1765