در بيان آنك موسى و فرعون هر دو مسخر مشيت اند چنانك زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات كردن فرعون بخلوت تا ناموس نشكند - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

در بيان آنك موسى و فرعون هر دو مسخر مشيت اند چنانك زهر و پازهر و ظلمات و نور و مناجات كردن فرعون بخلوت تا ناموس نشكند





  • موسى و فرعون معنى را رهى
    روز موسى پيش حق نالان شده
    كين چه غلست اى خدا بر گردنم
    زانك موسى را منور كرده اى
    زانك موسى را تو مه رو كرده اى
    بهتر از ماهى نبود استاره ام
    نوبتم گر رب و سلطان مي زنند
    مي زنند آن طاس و غوغا مي كنند
    من كه فرعونم ز خلق اى واى من
    خواجه تاشانيم اما تيشه ات
    باز شاخى را موصل مي كند
    شاخ را بر تيشه دستى هست نى
    حق آن قدرت كه آن تيشه تراست
    باز با خود گفته فرعون اى عجب
    در نهان خاكى و موزون مي شوم
    رنگ زر قلب ده تو مي شود
    نه كه قلب و قالبم در حكم اوست
    سبز گردم چونك گويد كشت باش
    لحظه اى ماهم كند يك دم سياه
    پيش چوگانهاى حكم كن فكان
    پيش چوگانهاى حكم كن فكان




  • ظاهر آن ره دارد و اين بي رهى
    نيمشب فرعون هم گريان بده
    ورنه غل باشد كى گويد من منم
    مر مرا زان هم مكدر كرده اى
    ماه جانم را سيه رو كرده اى
    چون خسوف آمد چه باشد چاره ام
    مه گرفت و خلق پنگان مي زنند
    ماه را زان زخمه رسوا مي كنند
    زخم طاس آن ربى الاعلاى من
    مي شكافد شاخ را در بيشه ات
    شاخ ديگر را معطل مي كند
    هيچ شاخ از دست تيشه جست نى
    از كرم كن اين كژيها را تو راست
    من نه دريا ربناام جمله شب
    چون به موسى مي رسم چون مي شوم
    پيش آتش چون سيه رو مي شود
    لحظه اى مغزم كند يك لحظه پوست
    زرد گردم چونك گويد زشت باش
    خود چه باشد غير اين كار اله
    مي دويم اندر مكان و لامكان
    مي دويم اندر مكان و لامكان



/ 1765