سپردن عرب هديه را يعنى سبو را به غلامان خليفه - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

سپردن عرب هديه را يعنى سبو را به غلامان خليفه





  • آن سبوى آب را در پيش داشت
    گفت اين هديه بدان سلطان بريد
    آب شيرين و سبوى سبز و نو
    خنده مي آمد نقيبان را از آن
    زانك لطف شاه خوب با خبر
    خوى شاهان در رعيت جا كند
    شه چو حوضى دان حشم چون لوله ها
    چونك آب جمله از حوضيست پاك
    ور در آن حوض آب شورست و پليد
    زانك پيوستست هر لوله به حوض
    لطف شاهنشاه جان بي وطن
    لطف عقل خوش نهاد خوش نسب
    عشق شنگ بي قرار بى سكون
    لطف آب بحر كو چون كوثرست
    هر هنر كه استا بدان معروف شد
    پيش استاد اصولى هم اصول
    پيش استاد فقيه آن فقه خوان
    پيش استادى كه او نحوى بود
    باز استادى كه او محو رهست
    زين همه انواع دانش روز مرگ
    زين همه انواع دانش روز مرگ




  • تخم خدمت رادر آن حضرت بكاشت
    سايل شه را ز حاجت وا خريد
    ز آب بارانى كه جمع آمد بگو
    ليك پذرفتند آن را همچو جان
    كرده بود اندر همه اركان اثر
    چرخ اخضر خاك را خضرا كند
    آب از لوله روان در گوله ها
    هر يكى آبى دهد خوش ذوقناك
    هر يكى لوله همان آرد پديد
    خوض كن در معنى اين حرف خوض
    چون اثر كردست اندر كل تن
    چون همه تن را در آرد در ادب
    چون در آرد كل تن را در جنون
    سنگ ريزه ش جمله در و گوهرست
    جان شاگردان بدان موصوف شد
    خواند آن شاگرد چست با حصول
    فقه خواند نه اصول اندر بيان
    جان شاگردش ازو نحوى شود
    جان شاگردش ازو محو شهست
    دانش فقرست ساز راه و برگ
    دانش فقرست ساز راه و برگ



/ 1765