كبودى زدن قزوينى بر شانه گاه صورت شير و پشيمان شدن او به سبب زخم سوزن - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

كبودى زدن قزوينى بر شانه گاه صورت شير و پشيمان شدن او به سبب زخم سوزن





  • اين حكايت بشنو از صاحب بيان
    بر تن و دست و كتفها بي گزند
    سوى دلاكى بشد قزوينيى
    گفت چه صورت زنم اى پهلوان
    طالعم شيرست نقش شير زن
    گفت بر چه موضعت صورت زنم
    چونك او سوزن فرو بردن گرفت
    پهلوان در ناله آمد كاى سنى
    گفت آخر شير فرمودى مرا
    گفت از دمگاه آغازيده ام
    از دم و دمگاه شيرم دم گرفت
    شير بي دم باش گو اى شيرساز
    جانب ديگر گرفت آن شخص زخم
    بانگ كرد او كين چه اندامست ازو
    گفت تا گوشش نباشد اى حكيم
    جانب ديگر خلش آغاز كرد
    كين سوم جانب چه اندامست نيز
    گفت تا اشكم نباشد شير را
    خيره شد دلاك و پس حيران بماند
    بر زمين زد سوزن از خشم اوستاد
    بر زمين زد سوزن از خشم اوستاد




  • در طريق و عادت قزوينيان
    از سر سوزن كبوديها زنند
    كه كبودم زن بكن شيرينيى
    گفت بر زن صورت شير ژيان
    جهد كن رنگ كبودى سير زن
    گفت بر شانه گهم زن آن رقم
    درد آن در شانه گه مسكن گرفت
    مر مرا كشتى چه صورت مي زنى
    گفت از چه عضو كردى ابتدا
    گفت دم بگذار اى دو ديده ام
    دمگه او دمگهم محكم گرفت
    كه دلم سستى گرفت از زخم گاز
    بي محابا و مواسايى و رحم
    گفت اين گوشست اى مرد نكو
    گوش را بگذار و كوته كن گليم
    باز قزوينى فغان را ساز كرد
    گفت اينست اشكم شير اى عزيز
    گشت افزون درد كم زن زخمها
    تا بدير انگشت در دندان بماند
    گفت در عالم كسى را اين فتاد
    گفت در عالم كسى را اين فتاد



/ 1765