ادب كردن شير گرگ را كى در قسمت بي ادبى كرده بود - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

ادب كردن شير گرگ را كى در قسمت بي ادبى كرده بود





  • گرگ را بر كند سر آن سرفراز
    فانتقمنا منهم است اى گرگ پير
    بعد از آن رو شير با روباه كرد
    سجده كرد و گفت كين گاو سمين
    وان بز از بهر ميان روز را
    و آن دگر خرگوش بهر شام هم
    گفت اى روبه تو عدل افروختى
    از كجا آموختى اين اى بزرگ
    گفت چون در عشق ما گشتى گرو
    روبها چون جملگى ما را شدى
    ما ترا و جمله اشكاران ترا
    چون گرفتى عبرت از گرگ دنى
    عاقل آن باشد كه عبرت گيرد از
    روبه آن دم بر زبان صد شكر راند
    گر مرا اول بفرمودى كه تو
    پس سپاس او را كه ما را در جهان
    تا شنيديم آن سياستهاى حق
    تا كه ما از حال آن گرگان پيش
    امت مرحومه زين رو خواندمان
    استخوان و پشم آن گرگان عيان
    استخوان و پشم آن گرگان عيان




  • تا نماند دوسرى و امتياز
    چون نبودى مرده در پيش امير
    گفت اين را بخش كن از بهر خورد
    چاشت خوردت باشد اى شاه گزين
    يخنيى باشد شه پيروز را
    شب چره ى اين شاه با لطف و كرم
    اين چنين قسمت ز كى آموختى
    گفت اى شاه جهان از حال گرگ
    هر سه را بر گير و بستان و برو
    چونت آزاريم چون تو ما شدى
    پاى بر گردون هفتم نه بر آ
    پس تو روبه نيستى شير منى
    مرگ ياران در بلاى محترز
    كه مرا شير از پى آن گرگ خواند
    بخش كن اين را كه بردى جان ازو
    كرد پيدا از پس پيشينيان
    بر قرون ماضيه اندر سبق
    همچو روبه پاس خود داريم بيش
    آن رسول حق و صادق در بيان
    بنگريد و پند گيريد اى مهان
    بنگريد و پند گيريد اى مهان



/ 1765