مرتد شدن كاتب وحى به سبب آنك پرتو وحى برو زد آن آيت را پيش از پيغامبر صلى الله عليه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحيم - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

مرتد شدن كاتب وحى به سبب آنك پرتو وحى برو زد آن آيت را پيش از پيغامبر صلى الله عليه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحيم





  • جمله هفتاد و دو ملت در توست
    هر كه او را برگ آن ايمان بود
    بر بليس و ديو زان خنديده اى
    چون كند جان بازگونه پوستين
    بر دكان هر زرنما خندان شدست
    پرده اى ستار از ما بر مگير
    قلب پهلو مي زند با زر به شب
    با زبان حال زر گويد كه باش
    صد هزاران سال ابليس لعين
    پنجه زد با آدم از نازى كه داشت
    پنجه زد با آدم از نازى كه داشت




  • وه كه روزى آن بر آرد از تو دست
    همچو برگ از بيم اين لرزان بود
    كه تو خود را نيك مردم ديده اى
    چند وا ويلى بر آيد ز اهل دين
    زانك سنگ امتحان پنهان شدست
    باش اندر امتحان ما را مجير
    انتظار روز مي دارد ذهب
    اى مزور تا بر آيد روز فاش
    بود ز ابدال و امير الممنين
    گشت رسوا همچو سرگين وقت چاشت
    گشت رسوا همچو سرگين وقت چاشت



  • / 1765