در بيان آنك حال خود و مستى خود پنهان بايد داشت از جاهلان - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

در بيان آنك حال خود و مستى خود پنهان بايد داشت از جاهلان





  • بشنو الفاظ حكيم پرده اى
    چونك از ميخانه مستى ضال شد
    مي فتد او سو به سو بر هر رهى
    او چنين و كودكان اندر پيش
    خلق اطفالند جز مست خدا
    گفت دنيا لعب و لهوست و شما
    از لعب بيرون نرفتى كودكى
    چون جماع طفل دان اين شهوتى
    آن جماع طفل چه بود بازيى
    جنگ خلقان همچو جنگ كودكان
    جمله با شمشير چوبين جنگشان
    جمله شان گشته سواره بر نيى
    حاملند و خود ز جهل افراشته
    باش تا روزى كه محمولان حق
    تعرج الروح اليه و الملك
    همچو طفلان جمله تان دامن سوار
    از حق ان الظن لا يغنى رسيد
    اغلب الظنين فى ترجيح ذا
    آنگهى بينيد مركبهاى خويش
    وهم و فكر و حس و ادراك شما
    وهم و فكر و حس و ادراك شما




  • سر همانجا نه كه باده خورده اى
    تسخر و بازيچه ى اطفال شد
    در گل و مي خنددش هر ابلهى
    بي خبر از مستى و ذوق ميش
    نيست بالغ جز رهيده از هوا
    كودكيت و راست فرمايد خدا
    بى ذكات روح كى باشد ذكى
    كه همى رانند اينجا اى فتى
    با جماع رستمى و غازيى
    جمله بي معنى و بي مغز و مهان
    جمله در لا ينفعى آهنگشان
    كين براق ماست يا دلدل پيى
    راكب و محمول ره پنداشته
    اسپ تازان بگذرند از نه طبق
    من عروج الروح يهتز الفلك
    گوشه ى دامن گرفته اسپ وار
    مركب ظن بر فلكها كى دويد
    لا تمارى الشمس فى توضيحها
    مركبى سازيده ايت از پاى خويش
    همچو نى دان مركب كودك هلا
    همچو نى دان مركب كودك هلا



/ 1765