دفتر اول از كتاب مثنوى
متهم كردن غلامان و خواجه تاشان مر لقمان را كى آن ميوه هاى ترونده را كه مي آورديم او خورده است
الخبيثات الخبيثين حكمتست پس تو هر جفتى كه مي خواهى برو نور خواهى مستعد نور شو ور رهى خواهى ازين سجن خرب ور رهى خواهى ازين سجن خرب زشت را هم زشت جفت و بابتست محو و هم شكل و صفات او بشو دور خواهى خويش بين و دور شو سر مكش از دوست و اسجد واقترب سر مكش از دوست و اسجد واقترب