بازگشتن به حكايت على كرم الله وجهه و مسامحت كردن او با خونى خويش - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

بازگشتن به حكايت على كرم الله وجهه و مسامحت كردن او با خونى خويش





  • باز رو سوى على و خونيش
    گفت دشمن را همي بينم به چشم
    زانك مرگم همچو من خوش آمدست
    مرگ بى مرگى بود ما را حلال
    ظاهرش مرگ و به باطن زندگى
    در رحم زادن جنين را رفتنست
    چون مرا سوى اجل عشق و هواست
    زانك نهى از دانه ى شيرين بود
    دانه اى كش تلخ باشد مغز و پوست
    دانه ى مردن مرا شيرين شدست
    اقتلونى يا ثقاتى لائما
    ان فى موتى حياتى يا فتى
    فرقتى لو لم تكن فى ذا السكون
    راجع آن باشد كه باز آيد به شهر
    راجع آن باشد كه باز آيد به شهر




  • وان كرم با خونى و افزونيش
    روز و شب بر وى ندارم هيچ خشم
    مرگ من در بعث چنگ اندر زدست
    برگ بى برگى بود ما را نوال
    ظاهرش ابتر نهان پايندگى
    در جهان او را ز نو بشكفتنست
    نهى لا تلقوا بايديكم مراست
    تلخ را خود نهى حاجت كى شود
    تلخى و مكروهيش خود نهى اوست
    بل هم احياء پى من آمدست
    ان فى قتلى حياتى دائما
    كم افارق موطنى حتى متى
    لم يقل انا اليه راجعون
    سوى وحدت آيد از تفريق دهر
    سوى وحدت آيد از تفريق دهر



/ 1765