بيان آنك فتح طلبيدن مصطفى صلى الله عليه و سلم مكه را و غير مكه را جهت دوستى ملك دنيا نبود چون فرموده است الدنيا جيفة بلك بامر بود - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

بيان آنك فتح طلبيدن مصطفى صلى الله عليه و سلم مكه را و غير مكه را جهت دوستى ملك دنيا نبود چون فرموده است الدنيا جيفة بلك بامر بود





  • جهد پيغامبر بفتح مكه هم
    آنك او از مخزن هفت آسمان
    از پى نظاره ى او حور و جان
    خويشتن آراسته از بهر او
    آنچنان پر گشته از اجلال حق
    لا يسع فينا نبى مرسل
    گفت ما زاغيم همچون زاغ نه
    چونك مخزنهاى افلاك و عقول
    پس چه باشد مكه و شام و عراق
    آن گمان بر وى ضمير بد كند
    آبگينه ى زرد چون سازى نقاب
    بشكن آن شيشه ى كبود و زرد را
    گرد فارس گرد سر افراشته
    گرد ديد ابليس و گفت اين فرع طين
    تا تو مي بينى عزيزان را بشر
    گر نه فرزندى بليسى اى عنيد
    من نيم سگ شير حقم حق پرست
    شير دنيا جويد اشكارى و برگ
    چونك اندر مرگ بيند صد وجود
    شد هواى مرگ طوق صادقان
    شد هواى مرگ طوق صادقان




  • كى بود در حب دنيا متهم
    چشم و دل بر بست روز امتحان
    پر شده آفاق هر هفت آسمان
    خود ورا پرواى غير دوست كو
    كه درو هم ره نيابد آل حق
    والملك و الروح ايضا فاعقلوا
    مست صباغيم مست باغ نه
    چون خسى آمد بر چشم رسول
    كه نمايد او نبرد و اشتياق
    كو قياس از جهل و حرص خود كند
    زرد بينى جمله نور آفتاب
    تا شناسى گرد را و مرد را
    گرد را تو مرد حق پنداشته
    چون فزايد بر من آتش جبين
    دانك ميراث بليسست آن نظر
    پس به تو ميراث آن سگ چون رسيد
    شير حق آنست كز صورت برست
    شير مولى جويد آزادى و مرگ
    همچو پروانه بسوزاند وجود
    كه جهودان را بد اين دم امتحان
    كه جهودان را بد اين دم امتحان



/ 1765