سر آغاز - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

سر آغاز





  • قسم باطل باطلان را مي كشند
    ناريان مر ناريان را جاذب اند
    چشم چون بستى ترا جان كند نيست
    چشم چون بستى ترا تاسه گرفت
    تاسه ى تو جذب نور چشم بود
    چشم باز ار تاسه گيرد مر ترا
    آن تقاضاى دو چشم دل شناس
    چون فراق آن دو نور بي ثبات
    پس فراق آن دو نور پايدار
    او چو مي خواند مرا من بنگرم
    گر لطيفى زشت را در پى كند
    كى ببينم روى خود را اى عجب
    نقش جان خويش من جستم بسى
    گفتم آخر آينه از بهر چيست
    آينه ى آهن براى پوستهاست
    آينه ى جان نيست الا روى يار
    گفتم اى دل آينه ى كلى بجو
    زين طلب بنده به كوى تو رسيد
    ديده ى تو چون دلم را ديده شد
    آينه ى كلى ترا ديدم ابد
    آينه ى كلى ترا ديدم ابد




  • باقيان از باقيان هم سرخوشند
    نوريان مر نوريان را طالب اند
    چشم را از نور روزن صبر نيست
    نور چشم از نور روزن كى شكفت
    تا بپيوندد به نور روز زود
    دانك چشم دل ببستى بر گشا
    كو همي جويد ضياى بي قياس
    تاسه آوردت گشادى چشمهات
    تا سه مي آرد مر آن را پاس دار
    لايق جذبم و يا بد پيكرم
    تسخرى باشد كه او بر وى كند
    تا چه رنگم همچو روزم يا چو شب
    هيچ مي ننمود نقشم از كسى
    تا بداند هر كسى كو چيست و كيست
    آينه ى سيماى جان سنگي بهاست
    روى آن يارى كه باشد زان ديار
    رو به دريا كار بر نايد بجو
    درد مريم را به خرمابن كشيد
    شد دل ناديده غرق ديده شد
    ديدم اندر چشم تو من نقش خود
    ديدم اندر چشم تو من نقش خود



/ 1765