ظاهر شدن عجز حكيمان از معالجه ى كنيزك و روى آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب ديدن او وليى را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

ظاهر شدن عجز حكيمان از معالجه ى كنيزك و روى آوردن پادشاه به درگاه اله و در خواب ديدن او وليى را





  • شه چو عجز آن حكيمان را بديد
    رفت در مسجد سوى محراب شد
    چون به خويش آمد ز غرقاب فنا
    كاى كمينه بخششت ملك جهان
    اى هميشه حاجت ما را پناه
    ليك گفتى گرچه مي دانم سرت
    چون برآورد از ميان جان خروش
    درميان گريه خوابش در ربود
    گفت اى شه مژده حاجاتت رواست
    چونك آيد او حكيمى حاذقست
    در علاجش سحر مطلق را ببين
    چون رسيد آن وعده گاه و روز شد
    بود اندر منظره شه منتظر
    ديد شخصى فاضلى پر مايه اى
    مي رسيد از دور مانند هلال
    نيست وش باشد خيال اندر روان
    بر خيالى صلحشان و جنگشان
    آن خيالاتى كه دام اولياست
    آن خيالى كه شه اندر خواب ديد
    شه به جاى حاجيان فا پيش رفت
    شه به جاى حاجيان فا پيش رفت




  • پا برهنه جانب مسجد دويد
    سجده گاه از اشك شه پر آب شد
    خوش زبان بگشاد در مدح و دعا
    من چه گويم چون تو مي دانى نهان
    بار ديگر ما غلط كرديم راه
    زود هم پيدا كنش بر ظاهرت
    اندر آمد بحر بخشايش به جوش
    ديد در خواب او كه پيرى رو نمود
    گر غريبى آيدت فردا ز ماست
    صادقش دان كو امين و صادقست
    در مزاجش قدرت حق را ببين
    آفتاب از شرق اخترسوز شد
    تا ببيند آنچ بنمودند سر
    آفتابى درميان سايه اى
    نيست بود و هست بر شكل خيال
    تو جهانى بر خيالى بين روان
    وز خيالى فخرشان و ننگشان
    ژس مه رويان بستان خداست
    در رخ مهمان همى آمد پديد
    پيش آن مهمان غيب خويش رفت
    پيش آن مهمان غيب خويش رفت



/ 1765