تتمه ى قصه ى مفلس - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

تتمه ى قصه ى مفلس





  • حرف قرآن را ضريران معدنند
    چون تو بينايى پى خر رو كه جست
    خر چو هست آيد يقين پالان ترا
    پشت خر دكان و مال و مكسبست
    خر برهنه بر نشين اى بوالفضول
    النبى قد ركب معروريا
    شد خر نفس تو بر ميخيش بند
    بار صبر و شكر او را بردنيست
    هيچ وازر وزر غيرى بر نداشت
    طمع خامست آن مخور خام اى پسر
    كان فلانى يافت گنجى ناگهان
    كار بختست آن و آن هم نادرست
    كسب كردن گنج را مانع كيست
    تا نگردى تو گرفتار اگر
    كز اگر گفتن رسول با وفاق
    كان منافق در اگر گفتن بمرد
    كان منافق در اگر گفتن بمرد




  • خر نبينند و به پالان بر زنند
    چند پالان دوزى اى پالان پرست
    كم نگردد نان چو باشد جان ترا
    در قلبت مايه ى صد قالبست
    خر برهنه نى كه راكب شد رسول
    والنبى قيل سافر ماشيا
    چند بگريزد ز كار و بار چند
    خواه در صد سال و خواهى سى و بيست
    هيچ كس ندرود تا چيزى نكاشت
    خام خوردن علت آرد در بشر
    من همان خواهم مه كار و مه دكان
    كسب بايد كرد تا تن قادرست
    پا مكش از كار آن خود در پيست
    كه اگر اين كردمى يا آن دگر
    منع كرد و گفت آن هست از نفاق
    وز اگر گفتن بجز حسرت نبرد
    وز اگر گفتن بجز حسرت نبرد



/ 1765