امتحان كردن خواجه ى لقمان زيركى لقمان را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

امتحان كردن خواجه ى لقمان زيركى لقمان را





  • آنك بر افلاك رفتارش بود
    در كف داود كاهن گشت موم
    بود لقمان بنده شكلى خواجه اى
    چون رود خواجه به جاى ناشناس
    او بپوشد جامه هاى آن غلام
    در پيش چون بندگان در ره شود
    گويد اى بنده تو رو بر صدر شين
    تو درشتى كن مرا دشنام ده
    ترك خدمت خدمت تو داشتم
    خواجگان اين بندگيها كرده اند
    چشم پر بودند و سير از خواجگى
    وين غلامان هوا بر ژس آن
    آيد از خواجه ره افكندگى
    پس از آن عالم بدين عالم چنان
    خواجه ى لقمان ازين حال نهان
    راز مي دانست و خوش مي راند خر
    مر ورا آزاد كردى از نخست
    زانك لقمان را مراد اين بود تا
    چه عجب گر سر ز بد پنهان كنى
    كار پنهان كن تو از چشمان خود
    كار پنهان كن تو از چشمان خود




  • بر زمين رفتن چه دشوارش بود
    موم چه بود در كف او اى ظلوم
    بندگى بر ظاهرش ديباجه اى
    در غلام خويش پوشاند لباس
    مر غلام خويش را سازد امام
    تا نبايد زو كسى آگه شود
    من بگيرم كفش چون بنده ى كهين
    مر مرا تو هيچ توقيرى منه
    تا به غربت تخم حيلت كاشتم
    تا گمان آيد كه ايشان بنده اند
    كارها را كرده اند آمادگى
    خويشتن بنموده خواجه ى عقل و جان
    نايد از بنده به غير بندگى
    تعبيتها هست بر ژس اين بدان
    بود واقف ديده بود از وى نشان
    از براى مصلحت آن راه بر
    ليك خشنودى لقمان را بجست
    كس نداند سر آن شير و فتى
    اين عجب كه سر ز خود پنهان كنى
    تا بود كارت سليم از چشم بد
    تا بود كارت سليم از چشم بد



/ 1765