بيان خسارت وزير درين مكر - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

بيان خسارت وزير درين مكر





  • همچو شه نادان و غافل بد وزير
    با چنان قادر خدايى كز عدم
    صد چو عالم در نظر پيدا كند
    گر جهان پيشت بزرگ و بي بنيست
    اين جهان خود حبس جانهاى شماست
    اين جهان محدود و آن خود بي حدست
    صد هزاران نيزه ى فرعون را
    صد هزاران طب جالينوس بود
    صد هزاران دفتر اشعار بود
    با چنين غالب خداوندى كسى
    بس دل چون كوه را انگيخت او
    فهم و خاطر تيز كردن نيست راه
    اى بسا گنج آگنان كنج كاو
    گاو كه بود تا تو ريش او شوى
    چون زنى از كار بد شد روى زرد
    عورتى را زهره كردن مسخ بود
    روح مي بردت سوى چرخ برين
    خويشتن را مسخ كردى زين سفول
    پس ببين كين مسخ كردن چون بود
    اسپ همت سوى اختر تاختى
    اسپ همت سوى اختر تاختى




  • پنجه مي زد با قديم ناگزير
    صد چو عالم هست گرداند بدم
    چونك چشمت را به خود بينا كند
    پيش قدرت ذره اى مي دان كه نيست
    هين رويد آن سو كه صحراى شماست
    نقش و صورت پيش آن معنى سدست
    در شكست از موسى با يك عصا
    پيش عيسى و دمش افسوس بود
    پيش حرف اميي اش عار بود
    چون نميرد گر نباشد او خسى
    مرغ زيرك با دو پا آويخت او
    جز شكسته مي نگيرد فضل شاه
    كان خيال انديش را شد ريش گاو
    خاك چه بود تا حشيش او شوى
    مسخ كرد او را خدا و زهره كرد
    خاك و گل گشتن نه مسخست اى عنود
    سوى آب و گل شدى در اسفلين
    زان وجودى كه بد آن رشك عقول
    پيش آن مسخ اين به غايت دون بود
    آدم مسجود را نشناختى
    آدم مسجود را نشناختى



/ 1765