ظاهر شدن فضل و زيركى لقمان پيش امتحان كنندگان - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

ظاهر شدن فضل و زيركى لقمان پيش امتحان كنندگان





  • از محبت دردها صافى شود
    از محبت مرده زنده مي كنند
    اين محبت هم نتيجه ى دانشست
    دانش ناقص كجا اين عشق زاد
    بر جمادى رنگ مطلوبى چو ديد
    دانش ناقص نداند فرق را
    چونك ملعون خواند ناقص را رسول
    زانك ناقص تن بود مرحوم رحم
    نقص عقلست آن كه بد رنجوريست
    زانك تكميل خردها دور نيست
    كفر و فرعونى هر گبر بعيد
    بهر نقصان بدن آمد فرج
    برق آفل باشد و بس بى وفا
    برق خندد بر كى مي خندد بگو
    نورهاى چرخ ببريده پيست
    برق را خو يخطف الابصار دان
    بر كف دريا فرس را راندن
    از حريصى عاقبت ناديدنست
    عاقبت بينست عقل از خاصيت
    عقل كو مغلوب نفس او نفس شد
    عقل كو مغلوب نفس او نفس شد




  • از محبت دردها شافى شود
    از محبت شاه بنده مي كنند
    كى گزافه بر چنين تختى نشست
    عشق زايد ناقص اما بر جماد
    از صفيرى بانگ محبوبى شنيد
    لاجرم خورشيد داند برق را
    بود در تاويل نقصان عقول
    نيست بر مرحوم لايق لعن و زخم
    موجب لعنت سزاى دوريست
    ليك تكميل بدن مقدور نيست
    جمله از نقصان عقل آمد پديد
    در نبى كه ما على الاعمى حرج
    آفل از باقى ندانى بى صفا
    بر كسى كه دل نهد بر نور او
    آن چو لا شرقى و لا غربى كيست
    نور باقى را همه انصار دان
    نامه اى در نور برقى خواندن
    بر دل و بر عقل خود خنديدنست
    نفس باشد كو نبيند عاقبت
    مشترى مات زحل شد نحس شد
    مشترى مات زحل شد نحس شد



/ 1765