مكر ديگر انگيختن وزير در اضلال قوم - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر اول از كتاب مثنوى

مكر ديگر انگيختن وزير در اضلال قوم





  • مكر ديگر آن وزير از خود ببست
    در مريدان در فكند از شوق سوز
    خلق ديوانه شدند از شوق او
    لابه و زارى همى كردند و او
    گفته ايشان نيست ما را بى تو نور
    از سر اكرام و از بهر خدا
    ما چو طفلانيم و ما را دايه تو
    گفت جانم از محبان دور نيست
    آن اميران در شفاعت آمدند
    كين چه بدبختيست ما را اى كريم
    تو بهانه مي كنى و ما ز درد
    ما به گفتار خوشت خو كرده ايم
    الله الله اين جفا با ما مكن
    مي دهد دل مر ترا كين بي دلان
    جمله در خشكى چو ماهى مي طپند
    اى كه چون تو در زمانه نيست كس
    اى كه چون تو در زمانه نيست كس




  • وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
    بود در خلوت چهل پنجاه روز
    از فراق حال و قال و ذوق او
    از رياضت گشته در خلوت دوتو
    بى عصاكش چون بود احوال كور
    بيش ازين ما را مدار از خود جدا
    بر سر ما گستران آن سايه تو
    ليك بيرون آمدن دستور نيست
    وان مريدان در شناعت آمدند
    از دل و دين مانده ما بى تو يتيم
    مي زنيم از سوز دل دمهاى سرد
    ما ز شير حكمت تو خورده ايم
    خير كن امروز را فردا مكن
    بى تو گردند آخر از بي حاصلان
    آب را بگشا ز جو بر دار بند
    الله الله خلق را فرياد رس
    الله الله خلق را فرياد رس



/ 1765