لطفا منتظر باشید ...
دفتر دوم از كتاب مثنوى
پرسيدن موسى از حق سر غلبه ى ظالمان را
چون گرانيها اساس راحتست حفت الجنه بمكروهاتنا تخم مايه ى آتشت شاخ ترست هر كه در زندان قرين محنتيست هر كه در قصرى قرين دولتيست هر كه را ديدى بزر و سيم فرد بى سبب بيند چو ديده شد گذار آنك بيرون از طبايع جان اوست بى سبب بيند نه از آب و گيا اين سبب همچون طبيب است و عليل شب چراغت را فتيل نو بتاب رو تو كهگل ساز بهر سقف خان اه كه چون دلدار ما غمسوز شد جز بشب جلوه نباشد ماه را ترك عيسى كرده خر پروده اى طالع عيسيست علم و معرفت ناله ى خر بشنوى رحم آيدت رحم بر عيسى كن و بر خر مكن طبع را هل تا بگريد زار زار سالها خر بنده بودى بس بود سالها خر بنده بودى بس بود تلخها هم پيشواى نعمتست حفت النيران من شهواتنا سوخته ى آتش قرين كوثرست آن جزاى لقمه اى و شهوتيست آن جزاى كارزار و محنتيست دانك اندر كسب كردن صبر كرد تو كه در حسى سبب را گوش دار منصب خرق سببها آن اوست چشم چشمه ى معجزات انبيا اين سبب همچون چراغست و فتيل پاك دان زينها چراغ آفتاب سقف گردون را ز كهگل پاك دان خلوت شب در گذشت و روز شد جز بدرد دل مجو دلخواه را لاجرم چون خر برون پرده اى طالع خر نيست اى تو خر صفت پس ندانى خر خرى فرمايدت طبع را بر عقل خود سرور مكن تو ازو بستان و وام جان گزار زانك خربنده ز خر واپس بود زانك خربنده ز خر واپس بود
