ترك كردن آن مرد ناصح بعد از مبالغه ى پند مغرور خرس را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

ترك كردن آن مرد ناصح بعد از مبالغه ى پند مغرور خرس را





  • گر خفاشى را ز خورشيدى خوريست
    نفرت خفاشكان باشد دليل
    گر گلابى را جعل راغب شود
    گر شود قلبى خريدار محك
    دزد شب خواهد نه روز اين را بدان
    فارقم فاروقم و غلبيروار
    آرد را پيدا كنم من از سبوس
    من چو ميزان خدايم در جهان
    گاو را داند خدا گوساله اى
    من نه گاوم تا كه گوسالم خرد
    او گمان دارد كه با من جور كرد
    او گمان دارد كه با من جور كرد




  • آن دليل آمد كه آن خورشيد نيست
    كه منم خورشيد تابان جليل
    آن دليل ناگلابى مي كند
    در محكي اش در آيد نقص و شك
    شب نيم روزم كه تابم در جهان
    تا كه كه از من نمي يابد گذار
    تا نمايم كين نقوشست آن نفوس
    وا نمايم هر سبك را از گران
    خر خريدارى و در خور كاله اى
    من نه خارم كه اشترى از من چرد
    بلك از آيينه ى من روفت گرد
    بلك از آيينه ى من روفت گرد



/ 1765