دانستن پيغامبر عليه السلام كى سبب رنجورى آن شخص گستاخى بوده است در دعا - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

دانستن پيغامبر عليه السلام كى سبب رنجورى آن شخص گستاخى بوده است در دعا





  • بحر مكارست بنموده كفى
    زان نمايد مختصر در چشم تو
    همچنانك لشكر انبوه بود
    تا بريشان زد پيمبر بى خطر
    آن عنايت بود و اهل آن بدى
    كم نمود او را و اصحاب ورا
    تا ميسر كرد يسرى را برو
    كم نمودن مر ورا پيروز بود
    آنك حق پشتش نباشد از ظفر
    واى اگر صد را يكى بيند ز دور
    زان نمايد ذوالفقارى حربه اى
    تا دلير اندر فتد احمق به جنگ
    تا به پاى خويش باشند آمده
    كاه برگى مي نمايد تا تو زود
    هين كه آن كه كوهها بر كنده است
    مي نمايد تا بكعب اين آب جو
    مي نمايد موج خونش تل مشك
    خشك ديد آن بحر را فرعون كور
    چون در آيد در تك دريا بود
    ديده بينا از لقاى حق شود
    ديده بينا از لقاى حق شود




  • دوزخست از مكر بنموده تفى
    تا زبون بينيش جنبد خشم تو
    مر پيمبر را به چشم اندك نمود
    ور فزون ديدى از آن كردى حذر
    احمدا ورنه تو بد دل مي شدى
    آن جهاد ظاهر و باطن خدا
    تا ز عسرى او بگردانيد رو
    كه حقش يار و طريق آموز بود
    واى اگر گربه ش نمايد شير نر
    تا به چالش اندر آيد از غرور
    زان نمايد شير نر چون گربه اى
    واندر آردشان بدين حيلت به چنگ
    آن فليوان جانب آتشكده
    پف كنى كو را برانى از وجود
    زو جهان گريان و او در خنده است
    صد چو عاج ابن عنق شد غرق او
    مي نمايد قعر دريا خاك خشك
    تا درو راند از سر مردى و زور
    ديده ى فرعون كى بينا بود
    حق كجا همراز هر احمق شود
    حق كجا همراز هر احمق شود



/ 1765