تتمه ى نصيحت رسول عليه السلام بيمار را - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر دوم از كتاب مثنوى

تتمه ى نصيحت رسول عليه السلام بيمار را





  • اين چنين رنجوريى پيدام شد
    مانده ام از ذكر و از اوراد خود
    گر نمي ديدم كنون من روى تو
    مي شدم از بند من يكبارگى
    گفت هى هى اين دعا ديگر مكن
    تو چه طاقت دارى اى مور نژند
    گفت توبه كردم اى سلطان كه من
    اين جهان تيهست و تو موسى و ما
    قوم موسى راه مي پيموده اند
    سالها ره مي رويم و در اخير
    گر دل موسى ز ما راضى بدى
    ور بكل بيزار بودى او ز ما
    كى ز سنگى چشمه ها جوشان شدى
    بل به جاى خوان خود آتش آمدى
    چون دو دل شد موسى اندر كار ما
    خشمش آتش مي زند در رخت ما
    كى بود كه حلم گردد خشم نيز
    مدح حاضر وحشتست از بهر اين
    ورنه موسى كى روا دارد كه من
    عهد ما بشكست صد بار و هزار
    عهد ما بشكست صد بار و هزار




  • جان من از رنج بى آرام شد
    بي خبر گشتم ز خويش و نيك و بد
    اى خجسته وى مبارك بوى تو
    كرديم شاهانه اين غمخوارگى
    بر مكن تو خويش را از بيخ و بن
    كه نهد بر تو چنان كوه بلند
    از سر جلدى نلافم هيچ فن
    از گنه در تيه مانده مبتلا
    آخر اندر گام اول بوده اند
    همچنان در منزل اول اسير
    تيه را راه و كران پيدا شدى
    كى رسيدى خوانمان هيچ از سما
    در بيابان مان امان جان شدى
    اندرين منزل لهب بر ما زدى
    گاه خصم ماست و گاهى يار ما
    حلم او رد مي كند تير بلا
    نيست اين نادر ز لطفت اى عزيز
    نام موسى مي برم قاصد چنين
    پيش تو ياد آورم از هيچ تن
    عهد تو چون كوه ثابت بر قرار
    عهد تو چون كوه ثابت بر قرار



/ 1765