دفتر اول از كتاب مثنوى
طلب كردن امت عيسى عليه السلام از امراكى ولى عهد از شما كدامست
چون بصورت آمد آن نور سره گنگره ويران كنيد از منجنيق شرح اين را گفتمى من از مرى نكته ها چون تيغ پولادست تيز پيش اين الماس بى اسپر ميا زين سبب من تيغ كردم در غلاف آمديم اندر تمامى داستان كز پس اين پيشوا بر خاستند كز پس اين پيشوا بر خاستند شد عدد چون سايه هاى كنگره تا رود فرق از ميان اين فريق ليك ترسم تا نلغزد خاطرى گر ندارى تو سپر وا پس گريز كز بريدن تيغ را نبود حيا تا كه كژخوانى نخواند برخلاف وز وفادارى جمع راستان بر مقامش نايبى مي خواستند بر مقامش نايبى مي خواستند