تشبيه كردن قرآن مجيد را به عصاى موسى و وفات مصطفى را عليه السلام نمودن بخواب موسى و قاصدان تغيير قرآن را با آن دو ساحر بچه كى قصد بردن عصا كردند چو موسى را خفته يافتند - مثنوی معنوی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنوی معنوی - نسخه متنی

جلال الدین محمد بلخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








 دفتر سوم از كتاب مثنوى

تشبيه كردن قرآن مجيد را به عصاى موسى و وفات مصطفى را عليه السلام نمودن بخواب موسى و قاصدان تغيير قرآن را با آن دو ساحر بچه كى قصد بردن عصا كردند چو موسى را خفته يافتند





  • مصطفى را وعده كرد الطاف حق
    من كتاب و معجزه ت را رافعم
    من ترا اندر دو عالم حافظم
    كس نتاند بيش و كم كردن درو
    رونقت را روز روز افزون كنم
    منبر و محراب سازم بهر تو
    نام تو از ترس پنهان مي گوند
    از هراس وترس كفار لعين
    من مناره پر كنم آفاق را
    چاكرانت شهرها گيرند و جاه
    تا قيامت باقيش داريم ما
    اى رسول ما تو جادو نيستى
    هست قرآن مر تو را همچون عصا
    تو اگر در زير خاكى خفته اى
    قاصدان را بر عصايش دست نى
    تن بخفته نور تو بر آسمان
    فلسفى و آنچ پوزش مي كند
    آنچنان كرد و از آن افزون كه گفت
    جان بابا چونك ساحر خواب شد
    هر دو بوسيدند گورش را و تفت
    هر دو بوسيدند گورش را و تفت




  • گر بميرى تو نميرد اين سبق
    بيش و كم كن را ز قرآن مانعم
    طاعنان را از حديثت رافضم
    تو به از من حافظى ديگر مجو
    نام تو بر زر و بر نقره زنم
    در محبت قهر من شد قهر تو
    چون نماز آرند پنهان مي شوند
    دينت پنهان مي شود زير زمين
    كور گردانم دو چشم عاق را
    دين تو گيرد ز ماهى تا به ماه
    تو مترس از نسخ دين اى مصطفى
    صادقى هم خرقه ى موسيستى
    كفرها را در كشد چون اژدها
    چون عصايش دان تو آنچ گفته اى
    تو بخسپ اى شه مبارك خفتنى
    بهر پيكار تو زه كرده كمان
    قوس نورت تيردوزش مي كند
    او بخفت و بخت و اقبالش نخفت
    كار او بى رونق و بي تاب شد
    تا بمصر از بهر آن پيگار زفت
    تا بمصر از بهر آن پيگار زفت



/ 1765